رد پای عشق....

احساس من

رد پای عشق....

احساس من

...

شکوهی درجانم تنوره میکشد

گوئی از پاکترین هوای کوهستان

لبالب قدحی درکشیده ام

درفرصت میان ستاره ها

شلنگ انداز

رقص میکنم

دیوانه به تماشای من بیا

احمدشاملو

پیک امید

آید وصال و هجر غم انگیز بگذرد

ساقی بیار باده که این نیز بگذرد

ای دل به سرد مهری دوران صبور باش

که از پی رسد بهار چو پائیز بگذرد

دل ها به سینه گم شود از دستبرد عشق

هر جا بدان جمال دلاویز بگذرد

بیند چو ابر گریه کنان در رهم، ولیک

از من چون برق خنده زنان تیز بگذرد

شب چون ز کوی او بگذرم با نثار اشک

گویی ز باغ ابر گهر ریز بگذرد

سوی من آرد ای گل نورسته بوی تو

هر گه صبا به گلبن نوخیز بگذرد

داغم ز بخت غیر، ولی جای رشک نیست

که از ما گذشت یار و از او نیز بگذرد

ادامه مطلب ...

سوختن

دلم برای خودم سوخت وقتی صدایم کردی . .

" شما ". . . !

نشان دل...

تو هم برو، ای بی وفا


مبر بر لب نام مرا


دل تنگم بیگانهِ شد، نمی خواهد دیگر تورا


نشان من دیگر مجو


حدیث دل دیگر مگو


دلم شکستهِ زیر پا


نمی خواهد دیگر تورا


نمی خواهد دیگر تورا